به گزارش گروه فرهنگی قدسآنلاین، محمدعلی وثوقی به گفته خودش، عمرش را به مطالعه دانش قنات گذرانده است. او بنیانگذار «مؤسسه تمدن آبی کاریز» است و چهارده کتاب درباره «قنات» تألیف کرده است. وثوقی خود را متعلق به نسلی میداند که برای قنات، حرمت و تقدس قائل بودهاند. پدر، پدربزرگ و خاله او در دانش قنات سررشته داشتهاند و بخشی از آن داشتن و از آن عشق و علاقه به او به ارث رسیده است.
محمدعلی وثوقی سرسختانه از ایده قنات دفاع میکند و معتقد است تنها این ایده است که میتواند نجاتبخش وضعیت بحرانزده آب در ایران باشد.
■ آقای وثوقی! عشق به قنات، از کجا در وجود شما شکل گرفت؟
خب این عشق و علاقه میراث خانوادگی ماست. پدربزرگ مادری من، «حاج جعفر خالقی» یزدی بود. ایشان در سالهای نوجوانیاش از یزد به منطقه اسفراین کوچ کرده بود و همانجا با مادربزرگم ازدواج کرده و ماندگار شده بود. ایشان دانش حفر قنات را که از پدرانش آموخته بود، به اسفراین آورد. مرحوم پدربزرگم بانی چند رشته قنات در منطقه اسفراین بوده است؛ قناتهایی که چندتایی از آنها هنوز هم دایر هستند. معروف است که دختر دوم ایشان که خاله من باشد، همیشه با ایشان همراه بوده و چند و چون حفر قنات را از ایشون آموخته. بعدها خالهام مرحومه «خدیجه خالقی» خودش به کارشناسی زبده در کار قنات تبدیل شد. خالهام در منطقه جوین سبزوار ازدواج کرد و همانجا ماندگار شد. در تمام روستاهای جوین، اهالی وقتی میخواستند قناتی حفر کنند یا در قنات دایری پیشکاری کنند، یعنی به اطراف سو بزنند، سراغ خالهام میآمدند.
خالهام گوش به زمین میخواباند و میتوانست به کمک صداهایی که میشنید، مسیری برای حفر قنات پیشبینی کند. خب میدانید در قدیم، دنیا ساکتتر بود و حقیقتا میشد با گوشهای تیز، صدای جریانهای آب را در زیر زمین شنید. ایشان در این سالهای آخر عمرش، روزها منطقهای را که بنا بود در آن قناتی حفر شود، بازدید میکرد و شب میآمد و گوش میخواباند تا صدای جریانهای آب را بشنود. فقط صدا هم نبود. مقنیها و کارشناسهای قنات در قدیم، مهندس بودند، آبشناس بودند، منجم بودند، زمینشناس بودند، جغرافیدان بودند. آنها به کمک شکل زمین، شکل کوههای اطراف، شکل تپهماهورها میتوانستند جریانهای آب زیرزمینی را تشخیص بدهد. به شکل کوهها نگاه میکردند. میدانستند، دامنههای پشت به آفتاب، به اصطلاح «نَسَر»، جریانهای آب زیرزمینی قویتری دارند.یا مثلا به گیاهانی که در منطقه روییدهاند نگاه میکردند. این گیاهان هرکدام، نشاندهنده میزان رطوبت و جنس خاک هستند. مثلا میدانستند، «خارشتری» حتما جایی میروید که بتواند ریشهاش را به آب برساند. بوتههای خارشتری، ریشههای بسیار عمیقی دارند. هر جا خارشتری هست، یعنی جریان آب زیرزمینی هم هست.
آنها آزمایشهایی هم انجام میدادند. مثلا یک دیگ مسی را به پشت روی زمین میخواباندند و مقداری پشم زیر آن میگذاشتند. دیگ مسی و پشمها یک شب همانجا میماند. فردا که به سراغش میآمدند، از میزان آبی که از دیگ مسی روی پشمها چکیده، میزان رطوبت خاک و میزان رطوبت هوا را میسنجیدند و کنار مولفههای دیگر میگذاشتند و درباره وضعیت جریان آب زیرزمینی، گمانهزنی میکردند...
■ و شما در چنین محیطی به دنیا آمدید؟
بله. من در روستای «کلاتهخوش» اسفراین در چنین خانوادهای به دنیا آمدم. مرحوم پدرم، از کشاورزان خردهمالک بود و در روستاهای «دوری» و کلاتهخوش، زمینها و کشت و کارهایی داشت که با آب قنات آبیاری میشد. خب این قناتها به لایروبی و پیشکاری احتیاج داشت. علاوه بر این، آب آنها میان کشاورزان تقسیم میشد. میدانید که قناتها معمولا با مدارهای ۱۰ و ۱۲ تا ۲۰ و ۲۵ روز اداره میشوند. به این شکل که هر ۲۴ ساعت، آب قنات مربوط به یک یا چند کشاورز است. به این ترتیب بسته به میزان آب قنات و زمینهای کشاورزی، مثلا ۱۰ روز طول میکشد تا همه زمینهای یک محدوده، آبیاری شوند و دوباره نوبت آب، به گروه اول برسد. این، میشود مدار آب. آب قنات روستای کلاتهخوش بر مدار هشت بود.
یادم میآید از همان سالهای ابتدایی، متن قراردادها و اینکه کدام کشاورزها با هم جمع بشوند تا یک مدار آب را در اختیار بگیرند و... را من، به توصیه پدرم، مینوشتم. شاید از کلاس چهارم که دیگر میتوانستم به خوبی بنویسم بود که پدرم متن قراردادهای مربوط به آب قنات را به من میگفت تا بنویسم.
برای همین هم از همان سالها با اصطلاحات و چند و چون قنات و تقسیم آب آن آشنا بودم. همینها باعث شد تا همیشه به قنات، به دیده احترام نگاه کنم. من متعلق به دورانی هستم که قناتها محور زندگی و آبادانی در روستاها بودند. قناتها حرمت و تقدس داشتند. مقنیهایی که در قنات کار میکردند، موقع کار، آب دهان نمیانداختند. این کار را بیحرمتی به آب میدانستند...
من تحصیلات دوران ابتدایی را در اسفراین و سبزوار گذراندم و برای گذران دوران دبیرستان به مشهد آمدم. بعدها در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته تاریخ قبول شدم و تا مقطع کارشناسی ارشد، درسم را ادامه دادم. اولین پایاننامه با موضوع تاریخ قنات را هم من نوشتم. بعد از آن، تحقیقاتم در حوزه قنات را بیشتر و بیشتر کردم که حاصل آنها ۱۴ کتاب درباره دانش قنات است که البته بخشی از این کتابها هنوز چاپ نشده است. بعدها در گروه آب دانشگاه فردوسی، مؤسسهای را با نام «مؤسسه تمدن آبی کاریز» را راهاندازی کردم که هدف آن تحقیق درباره قنات و تلاش برای روزآمد کردن این دانش است. بسیاری از اعضای هیئت علمی دانشگاه در رشتههای آب، زمینشناسی، منابع طبیعی، جغرافیای روستایی، جامعهشناسی روستایی و... عضو هیئت رئیسه این مؤسسه هستند.
■ این مؤسسه، چه فعالیتهایی دارد؟
این مؤسسه، یک مجموعه پژوهشی است. ما در این مؤسسه به دنبال آن هستیم تا بتوانیم از ایده قنات، به عنوان ایدهای راهگشا برای وضعیت امروز، دفاع کنیم. قنات، برای قرنها ایده مترقی ایرانیها برای استحصال آب بوده و هنوز هم میتواند باشد.
■ پیشینه دانش حفر قنات در ایران، به چه روزگاری برمیگردد؟
مهندسی قنات را به «هوشنگ» پادشاه پیشدادی ایران نسبت میدهند. اما مطالعات علمی، شکلگیری این دانش را به ۱۰ تا ۱۵ هزار سال پیش میرساند.
کاریز ابداع یا اختراع ایرانیان است. بیشتر شهرهای تمدن باستان ایرانزمین در کنار کاریزها شکل گرفتهاند. رودخانهها منابع آبی مناسبی برای شکلگیری تمدنها هستند. اما در روزگار باستان و حتی در روزگار معاصر رودخانهها قابل کنترل نیستند و هر از گاه طغیان میکنند و میتوانند تمدنی را به نابودی بکشانند. برای همین هم پدران و مادران ما به استفاده از آبهای زیرسطحی رو آوردند.
با ایجاد کاریز، پدران و مادران ما متوجه شدند که این جریان آبی بیخطرترین و سالمترین جریان آبی است. برای همین هم مورداستقبال آنها قرار گرفت. این استقبال آنقدر بنیادی و مبنایی بود که میشود گفت قنات، اساس تمدن ایرانزمین است.
■ چطور میشود این ادعا را که قنات، اساس تمدن ایران زمین است، اثبات کرد؟
آب، نزد ایرانیها همیشه مقدس بوده است. «آناهیتا» در باورهای کهن ایرانی، نگهبان آبهاست. هنوز هم که هنوز است ما پشت سر مسافرانمان یا بر خاک درگذشتگانمان، آب میریزیم. آب، عنصر حیات است. اما در جغرافیای خشک ایران، آب چطور به دست میآمده؟ جز از طریق قنات؟ چشمهها و رودخانهها که آنقدرها فراوانی نداشته و ندارند. تحقیق کنید ببینید هر جا قناتی است، روستاها هم همانجا هستند. اساسا اگر قنات نمیبود، روستاها در ایران نمیتوانستند شکل بگیرند و کشاورزی پا نمیگرفت.
دانش حفر قنات در روزگار باستان، دانش بسیار مهمی بوده است. ایرانیها این دانش را به بیش از ۶۰ کشور جهان انتقال دادند. هر جا در هر کشور، قناتی هست، ریشه حفر آن، به مقنیان ایرانی میرسد. در روزگار هخامنشیان این دانش به مصر رفت. مصریها که گرفتار طغیانهای رود نیل بودند، از پادشاه ایرانی کمک خواستند. پادشاه هم شماری از مقنیان ایرانی را به مصر فرستاد تا برای مشکل طغیان رود نیل چارهای بیاندیشند. مقنیان ایرانی برای حل مشکل، در مسیر رود، نهرهایی حفرکردند که در زمان طغیان، آب رودخانه را در شاخههای متعدد جاری میکرد. در انتهای این نهرها هم چاههایی حفر کردند که آب سیل، به این چاهها میریخت و عملا سیل ویرانگر را کنترل میکرد. این ایده، در روزگار ما به عنوان، چاه جاذب شناخته میشود.
در حمله اعراب به ایران، بسیاری از کاریزها آسیب دیدند اما بلافاصله پس از آشنایی اعراب بدوی با دانش حفر قنات، حکام محلی، در صدد جبران خرابیها و احیا کردن قناتهای آسیبدیده برآمدند.
اساسا در لشکرکشیهایی که به ایرانزمین انجام شده، بویژه جنگهایی که از شرق آغاز شده، همیشه قناتها آسیب دیدهاند اما پس از آن، دوباره احیا و آبادان شدهاند.
■ در دورههای متأخر، قنات چه سرنوشتی پیدا کرد؟
در سدههای پیشین، بویژه در روزگار قاجار، توجه ویژهای به قنات شد. حکایت «حاج میرزا آقاسی» و قناتهایی که با اصرار در اطراف تهران حفر کرده، معروف است. اما متاسفانه در همین دوران، باور غلطی هم شروع به ریشه گرفتن در ذهن حاکمان ایرانی کرد. باوری که البته بعدها در روزگار پهلوی، شکل جدی به خود گرفت.
در سفرهایی که ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به اروپا داشتند، با صنعت پمپاژ آب آشنا شدند. به موازات آن، صنعت حفر چاه عمیق هم به ایرانیها معرفی شد. در همان سالها شخصیتی به نام «مسترجان» که کارگزار دولت انگلیس بوده، با القای این که میتواند به حفر قنات کمک کند، توانست وسایل حفر چاه عمیق را به ایران بیاورد.
در ۱۳۱۹ یک مهندس فرانسوی به نام «هانری گابلو» برای فروش تجهیزات حفر چاه عمیق به ایران میآید و با مقامات دیدار میکند. معروف است که گابلو، به قناتها اشاره میکند و میگوید این سوراخ موشها چیست که کندهاید. بعد پایش را به زمین میکوبد و میگوید: من تجهیزاتی به شما میدهم که همینجا زیر پایتان به آب برسید. بعدها همین آدم کتابچهای مینویسد با عنوان «قنات، فنی برای دسترسی به آب» که به اعتقاد تاریخدانها، اعترافنامه وی درباره قضاوت غلطی است که درباره کارکرد قنات داشته...
در ۱۳۴۶ در کنفرانس بینالمللی آب، حفر چاه عمیق به عنوان راهحلی برای بحران کم آبی ایران پیشنهاد میشود؛ پیشنهادی که کمتر از ۵۰ سال بعد، نه تنها مشکل کم آبی ایران را حل نکرد، بلکه این بحران را به مراتب تشدید کرد و ما را وارد مسیری بیبازگشت کرد.
در سالهای بعد از آن، بویژه با اصلاحات ارضی، قناتها حفظ و حراست نشدند. در تمام دهههای بعد، چاههای عمیق به جان سفرههای آب زیرزمینی افتادند. بعد از آن سدسازی هم که برای برخیها به شدت پولساز بود، بلای مضاعفی بود که بر سر منابع آبی درآمد. الان سفرههای آب زیرزمینی فروکش کردهاند و چشمهها و قناتها را خشکاندهاند. حتی دشتها در حال فرونشست است. متوسط دسترسی به آب در دشتهای خراسان، ۲۳ متر بوده که الان به ۲۵۰ متر رسیده است.
■ آیا با این وضعیت باز هم قناتها میتوانند ایده مناسبی برای بهبود وضعیت آبی باشند؟
بله. با همه اتفاقات برگشتناپذیری که در حوزه آبهای زیرزمینی رخ داده، قناتها هنوز هم میتوانند ایده مناسبی برای بیرونرفت از این وضعیت باشند. ما در همین دهههای گذشته ۶۰ هزار رشته قنات داشتهایم که الان کمتر از ۱۵ هزار رشته از آن باقی مانده. تازه درباره همینها هم آمار ضد و نقیض فراوانی وجود دارد. اما دستکم با حفظ همینها هم میتوانیم آبادیهای بسیاری را حفظ کنیم. واقعیت آن است هر قناتی که خشک میشود، به دنبال آن، چند روستا خالی از سکنه میشوند.
■ خب باید برای حفظ قناتها چکار کرد؟
باید برای هر قنات، حریم تعریف بشود. این حریم هم در سطح است و هم در عمق. در قرن سوم هجری، عبدالله طاهر، حکمران نیشابور، فقها را جمع میکند و از آنها میخواهد تا قواعد فقهی مربوط به قنات را مدون کنند تا رافع مشکلاتی باشد که درباره قنات و آب آن، بروز کرده است. آنجا فقها برای قنات، حریم قائل میشود؛ یعنی محدودهای که کسی در آن محدوده، اجازه حفر چاه ندارد. آن نگاه مترقی بگذارید کنار وضعیت فعلی که قناتها به آن دچار هستند. یک چاه عمیق به راحتی میتواند قناتی را بخشکاند. همین حفر بی حساب و کتاب چاه، چشمه و سراب طاق بستان را خشکانیده است.
باید حریم چشمهها و قناتها به رسمیت شناخته شود و هیچ چاهی در آن حریم، حفر نشود.
اگر سد سازیها تعطیل بشوند و اگر در چاههای عمیق را ببندیم، میتوانیم سفرههای نیمهجان آبهای زیرزمینی را نجات بدهیم.
■ اما کشاورزی ما در حال حاضر دارد با آب همین چاههای عمیق انجام میشود.
بله. اما چطوری؟ حتی چاههای عمیق دیگر خروجی سابقشان را ندارند. سطح آبهای زیرزمینی به شدت افت پیدا کرده. بسیاری از دشتها خشک شدهاند. چاههای عمیق، شیره جان زمین را میمکند و خشکش میکنند. ما، تا پیش از آمدن صنعت پمپاژ و تا قبل از حفر چاه عمیق، صرفهجوترین مردم در مصرف آب بودهایم؛ چه در کشاورزی و چه در مصارف شهری. اما حفر چاه عمیق و آب لولهکشی، ما را در کشاورزی و در مصارف عمومی آب، ولخرج کرد. الان کفگیر به ته دیگ خورده است. دیگر آبی در بساط نیست. حالا بخواهیم یا نخواهیم باید همین داشتههای آبیمان را مدیریت کنیم. به عبارت دیگر اگر بتوانیم سفرههای آبی نیمه جان را نجات بدهیم، خودمان را و کشورمان را و اهداف و عقایدمان را نجات دادهایم و الا دیو بیآبی، همه چیزمان را میبلعد؛ و به باور من، که عمرم را به مطالعه درباره قنات گذراندهام، ایده قنات، تنها راهی است که پیش روی ما وجود دارد.
انتهای پیام/
نظر شما